می خواهم بگویم ...
فقر همه جا سرمی کشد ...
فقر گرسنگی نیست ...
فقر عریانی هم نیست ...
فقر گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میکند ...
فقر چیزی را نداشتن است ولی ان چیز پول نیست ... طلا و غذا هم نیست ...
فقر ذهن ها را مبتلا میکند ...
فقر بشکه های نفت را در عربستان تا ته سر میکشد ...
فقر همان گرد و خاکی است که بر روی کتاب های فروش نرفته ی یک کتاب فروشی مینشیند ...
فقر تیغه های برنده ی مکاشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خرد میکند ...
فقر کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند...
فقر پوست موزی است که از پنجره ی یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود ...
فقر همه جا سر میکشد ...
فقر شب را بی غدا سر کردن نیست ...
فقر روز را بی اندیشه سر کردن است...
چقد تاثیرگذار!!!
آره خیلی قشنگ بود ... و به قول شما تاثیر گذار !!
خدایی آلفرد فک کنم فقط شمایی که پست ها رو میخونی ... چون که بقیه اصلا رفلکس ندارن !!!!!
انگشت گزیدم که کاش همه فقر را می شناختند و
برای رفع واقعی فقر یارانه تراشی و سهام فروشی می کردند ..
نه اینکه تن پروران را به قله ی هرم ثروث! بفرستند و دستان پینه بسته را
زنده به گور کنند!
-------
اینم یه رفلکس :)
نامردی نکن خانوم مهندس !
من که خوانده ی همه ی پست ها هستم
آفرین مردمک !
دو اتیشه بودااا !!!!!!!!!!
اینم مشکل بیفکری و نداشتن تفکر ثابت و درست واسه ی ... !!
بیخیال ... این بحث ها همیشه آخرش بده !! :دی
خواهشت میکنم !! خواهست میکنم !!
مرسی مرزه جونم ممنون ...
راستی من اسمتو نتونستم بخونم !!
چی چیه اسمت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!
نه ولی به نظرم،همه این پستارو میخونن...شک نکنید!
و عدم واکنششون نمی تونه دلیلی برا نخوندنشون باشه!!
:دی
درسته ... حق باشماست :دی
بلی ... شرمنده :دی :دی
یه سری به mardomak.blogsky.com بزن !!
چشم به روی دیده مرزه جون :دی:دی