اندوه که از حد بگذرد جایش را میدهد به یک بیاعتنایی مزمن.
دیگر مهم نیست: بودن یا نبودن؛ دوست داشتن یا نداشتن. آنچه اهمیت دارد کشداری رخوتناک حسی است که دیگر تو را به واکنش نمیکشاند. و در آن لحظه در سکوت فقط نگاه میکنی و نگاه میکنی و نگاه...
بهمنی ها
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 ساعت 04:31 ب.ظ
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت
خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت
رفت و از گریه ی توفانی ام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت
بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت
سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش
عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت
هوشنگ ابتهاج
جلد 26 مبارک! :)
جلد 26 مشکل داره!؟چرا باز نمیشه :(
مبارک صاحباش:)
بله مشکل داره!!!!!!!!
فردا باز میشه
منم که الان اومدم بخونمش نیستش(جلد 26)